اشعارم

اشعارم

پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
اشعارم

اشعارم

پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام

پای صدها مدعی را آه من زنجیر کرد

 
خندۀ شیرین تو خوابِ مرا تعبیر کرد
عاقبت بردرد بی درمان من تاثیر کرد
 
روزهای سبز من رنگین نخواهد شد ولی
پای صدها مدعی را آه من زنجیر کرد
 
پنجه را در دامن باد سحر افکنده ام
لاجرم طرح مرا آن بی وفا تفسیر کرد
 
باد سردی می وزد بر شاخه های زرد من
بی خبر این حاصل اندیشه را تکفیر کرد
 
جلوه ای ازچشم تو همچون خزان شاعر است
من نمیدانم چرا پند مرا تقدیر کرد !
 
پای لرزان عرصۀ مردانگی را سوخته
دلنوازان را چگونه با خزان تسخیر کرد؟
 
جلوۀ وحدت نصیب جعفری هرگز نشد
بی جهت چون بر سرِ آن وعده اش تاخیر کرد

محمدرضا جعفری عید قربان 1393

  
 

 
 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.