پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
خندۀ شیرین تو خوابِ مرا تعبیر کرد
عاقبت بردرد بی درمان من تاثیر کرد
روزهای سبز من رنگین نخواهد شد ولی
پای صدها مدعی را آه من زنجیر کرد
پنجه را در دامن باد سحر افکنده ام
لاجرم طرح مرا آن بی وفا تفسیر کرد
باد سردی می وزد بر شاخه های زرد من
بی خبر این حاصل اندیشه را تکفیر کرد
جلوه ای ازچشم تو همچون خزان شاعر است
من نمیدانم چرا پند مرا تقدیر کرد !
پای لرزان عرصۀ مردانگی را سوخته
دلنوازان را چگونه با خزان تسخیر کرد؟
جلوۀ وحدت نصیب جعفری هرگز نشد
بی جهت چون بر سرِ آن وعده اش تاخیر کرد
محمدرضا جعفری –عید قربان 1393