پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
ذوق ما با صحبت معشوقه ها گل می کند
عشقبازی را ببین با غنچه بلبل می کند
شادباش و بگذر از این روزگار بی وفا
همچو کاری را که با ما عطر سنبل می کند
در مسیر صاحب این خانه باید عشق کرد
عاقبت با شیوه های ما تعامل می کند
عقل را نسیان کند همراهی و در دام اوست
آنکه دانا شد بدین فرصت تعقل می کند
غفلت از گل های زیبا آرزوی خارهاست
باغبان را نیست طاقت ، پس تحمل می کند
هرکسی از درد خود دارد سخن های رسا
عاشق نامی به آن صابر توکل می کند
شیر میدان باش در این وادی تردیدها
قاضی ما را ببین از خود تناول می کند
جعفری آهسته باید گفت از گل های شاد
گر بفهمد باغبان ، بی شک تقابل می کند
محمدرضا جعفری –اردی بهشت 1393