پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
پیرامون شعر و نثر موزون و خط و خوشنویسی ام
غصۀ پنهانی من قابل انکار نیست
آنچه می گویم برای گرمی بازار نیست
سرزمینی خشک و تشنه در میان جنگلم
سوختن با ساختن چیزی بجز پندار نیست
دوستی با دشمنان ترفند عقل آدمی است
گفتن عین حقیقت آنچنان دشوار نیست
گفته ام هر کوچه را امشب چراغانی کنند
تا ببینند کار ما جز با حریم یار نیست
آخرین فصل دعائی ! انتظارت می کشم
ای غزال آسمانی ! پیش ما اغیار نیست
محفل ما تابناک از چهرۀ زیبای توست
بین ما با لطف ایشان حائل و دیوار نیست
غافل از درد و ستم های رفیقان نیستم
بشنو از من ، چشم بدبین همچنان بیکار نیست
خطبه خواندی جعفری با این پیام آشکار
هر که نشنید این غزل در زندگی بیدار نیست
محمدرضا جعفری –اردی بهشت 1393