وعده هایت همگی بمب خیال.........!!!!!
در مسیر طوفان....
سلسله ای بی حرکت.....
آرزوی گل سرخ......
نقش ما این شده است .....!!!!!!!!
نسترن.........
یا همان شعر شقایق تنهاست........
غم این طایفه را خوب ببین.......
چهره ها...........
صورت کودک همسایه ما
رنج آن مرد و زن خسته که بی تاب شدند
دست آن پیر که بالا رفت است.........!!!
اشک آن پیرزن و فرزندش..........!!!!!
باز ببین........
همه را...
من را.....
اما به تفاوتها.....
به تردیدهای زشت......
به سیاه و به سپید........
شک نکن......
چون هست و خواهد بود.......
اگر راست میگوئی....
ذره ای در خویش نگاه کن......
وعده را می بینی.....
آری...........................
با همان بمب خیال
می بینی.......!!!!!!!!!!