عهد بستم وعده هایت را همه باور کنم
دیگر از تردیدهای داوری کمتر کنم
نیک خوئی پیشه کردم تا مگر ایمن شوم
این حدیث عاشقی را چشمه ی کوثر کنم
گوشه ی ویرانه ها گاهی سعادت می دهد
شیوه ی معشوقه ها را پیش خود اختر کنم
فیض خورشید است و گردش با صفای دوستان
تا مگر با این فضیلت زندگی را سر کنم
باز می آید چه خوش آواز یار دیگری
تا که تقدیم حضورش هدیه این گوهر کنم
نور قرآن است این آیات زیبا جعفری
با نیایش بار دیگر خواهش از داور کنم